
کمال خجندی
شمارهٔ ۲
۱
از پیرهنت بویی آمد به گلستانها
کردند پر از نکهت گلها همه دامانها
۲
با رشته همه چاکی شد دوخته وین طرفه
کز رشته زلف تست این چاک گریبانها
۳
تا خوان جمالت را آراست به سبزی خط
افکند لب لعلت شوری به نمکدانها
۴
گر زلف برافشانی در پا فکنی سرها
چون لب به حدیث آری بر باد دهی جانها
۵
دیدار رقیب از دور افزود مرا گریه
از ابر سیه باشد افزونی بارانها
۶
بیمار ترا محرم شربت دهد و مرهم
بیچاشنی دردت فریاد ز درمانها
۷
عیش و طرب عاشق درد و غم یار آمد
گر نیست گمان اینها باشد دگرت آنها
۸
عید است و کمال ار یار دارد سر قربانی
ما نیز یکی باشیم از جمله قربانها
تصاویر و صوت



نظرات
ناصر
استاد سیدعلی اصغر موسوی