کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۲۰

۱

چشمت به غمزه کشت من بیگناه را

خود زلف را چه گویم و خال سیاه را

۲

با آه و روی زرد ز خالت شدیم دور

باد آمد و ز دانه جدا کرد کاه را

۳

مردم ز مه حساب گرفتند سالها

نگرفت در حساب جمال تو ماه را

۴

جوهر که قیمتی است کشندش به احتیاط

من هم به دیده می کشم آن خاک راه را

۵

از همت گدای تو باشد فرو هنوز

بی عرش اگر کشند شهان بارگاه را

۶

سلطان حسن گو سوی دلها نظر گمار

ملک آن اوست کو بنوازد سپاه را

۷

نام کمال خواجه که درویش خوانده ای

درویش خوانده ای به غلط پادشاه را

تصاویر و صوت

دیوان کمال الدین مسعود خجندی به کوشش آکادمی علوم اتحاد شوروی ۱-۱ - کمال الدین مسعود خجندی - تصویر ۴۴

نظرات