کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۲۰۱

۱

عشق ورزیدن به جان نازنینان نازک است

خامه این بیچاره را خود که جانان نازک است

۲

ناز کیها مینماید آن میان یعنی به من

زندگانی خواهی ار کردن بدین سان نازک است

۳

یکدم بگذر ز عین مردمی بر چشم من

زانکه بر آب روان سرو خرامان نازک است

۴

گل ندارد پیش سرو سیم برهم نازکی

گرچه می‌گویند گل را کز گیاهان نازک است

۵

رسم خوبان جهان عاشق کشی باشد کمال

کارهر مسکین که عاشق شد بر ایشان نازک است

تصاویر و صوت

نظرات