کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۲۰۴

۱

عهد تو سست و وعده ها خام است

چشم شوخت میانه بادام است

۲

غمزهات زخمه زلف و خالت عود

خون عاشق می و لبت جام است

۳

زلف تو بهر صید از چپ و راست

چشم ها برگشاده چون دام است

۴

جای دلهای نازکست آن زلف

بهترین آبگینه در شام است

۵

آنکه گویند گرم روست پری

پیش روی تو نقش حمام است

۶

آنچه ضایع شود بما ز لبت

بر رخ آب دهان و دشنام است

۷

آمدی خیز و ریز خون کمال

بعد تشریف رسم انعام است

تصاویر و صوت

نظرات