کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۲۱

۱

چشم تو از حد می برد با عاشقان بیداد را

از ناله مرغان چه غم آن دل سیه صیاد را

۲

مردم به دور روی تو در گریه اند از آه من

شرطست باران ریختن در موسم گل باد را

۳

گفتی ز بنیاد افکنم آن را که بر من دل نهد

گر جرم این باشد نخست از من بنه بنیاد را

۴

حاشا که از غم های تو من بنده باشم در گله

هست از غمت آزادگی هم بنده هم آزاد را

۵

بوسی به شیرین کاری ار کردم تراش از تو چه شد

عیبی نباشد سوی خود تیشه زدن فرهاد را

۶

ذکر بلند قامتش می آیدم در گوش جان

ای پارسا بهر خدا آهسته خوان اوراد را

۷

منع کمال از عاشقی جان برادر کی توان

پند پدر مانع نشد رسوای مادر زاد را

تصاویر و صوت

دیوان مولانا کمال » تصویر 17
دیوان کمال الدین مسعود خجندی به کوشش آکادمی علوم اتحاد شوروی ۱-۱ - کمال الدین مسعود خجندی - تصویر ۴۶
دیوان کمال خجندی به کوشش احمد کرمی - کمال خجندی - تصویر ۲۷

نظرات