کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۲۱۱

۱

کدام دل که ز عشق تو پای در گل نیست

چه جور کز تو بر آشفتگان بیدل نیست

۲

بفرقت توام از زندگی ملال گرفت

که بی وصال تو از عمر هیچ حاصل نیست

۳

حقیقت است که دارد طبیعت حیوان

کسی که روی تو دید و بطبع مایل نیست

۴

نرفت سیل سرشکم ز آستان تو دور

که رفتن از در دولت طریق سایل نیست

۵

ترا که عقل تمام است ناصحا باری

چرا نصیحت شخصی کنی که عاقل نیست

۶

کمال حسن نرا بر تو چون کنده روشن

که هیچ آینه با آن جبین مقابل نیست

۷

بغایتی برسید اتصال من با دوست

که جز کمال کسی در میانه حایل نیست

تصاویر و صوت

دیوان کمال خجندی به کوشش احمد کرمی - کمال خجندی - تصویر ۹۰

نظرات