
کمال خجندی
شمارهٔ ۲۲۳
۱
گر مرا از نظر انداختی این هم نظری است
هر جفائی که رسد از تو وفای دگری است
۲
دل مجروح مرا هست برآن تیر گرفت
که چرا از حرم خاص تو او را گذری است
۳
باش تا حسن نو روزی به ظهور انجامد
که از آن روز هنوز این رخ زیبا سحری است
۴
ای حسود از سر کین عیب محبان تا چند
عیب خود بین تو که پنداشتهای آن هنری است
۵
برسانید ز من با سگ کویش امشب
عفو فرما گرت از ناله ما دردسری است
۶
دی رقیب از لب او داد به من مژده قتل
دهنش پر ز شکر باد که این خوش خبری است
۷
وصل او می طلبی مختصر این است کمال
کین تما نه به اندازه هر مختصری است
تصاویر و صوت


نظرات