
کمال خجندی
شمارهٔ ۲۵۲
۱
مرا دلیست که جز با غم تو سر خوش نیست
ترا سری که سر این دل جفاکش نیست
۲
ز طره های تو تنها به من پریشانم
کدام دل که به سودای آن مشوش نیست
۳
به چشم نرگس مست ار چه شیوه دارد
ولی مدام چو چشم خوش تو سرخوش نیست
۴
خلیل ماست خیال نو روز و شب زآنست
کش احتراز ز درد دل پر آتش نیست
۵
از حال نیرة من ناصح از کجا داند
چو او مقید آن بند زلف سرکش نیست
۶
نه آدمی است که حیوان مطلقش خوانند
گرش تعلق بابی بدان پریوش نیست
۷
ترا ز دلق مرقع چه حاصل است کمال
گرت صراحی و جام مدام در کش نیست
تصاویر و صوت


نظرات