
کمال خجندی
شمارهٔ ۲۶۱
۱
مقام عشق تو هر چند منزل خطر است
فدای بکر مویت گرم هزار سر است
۲
چه حالت است که بردیم گنج و رنج نبود
بگوی دوست مگر بخت نیک راهبر است
۳
ر است هدیه این رو به اولین قدمی
مقیم کوی سلامت به مرد این سفر است
۴
نظر بدلت ملمع مکن که زیر گلیم
نشان صورت پوشیدگان حق دگر است
۵
کسی که ره به خرابات هوشمندان برد
بدور چشم تو گر مست نیست بیخبر است
۶
بیا و بر سر چشم به سلطنت بنشین
که سرو بر طرف جویبار خوبتر است
۷
اگر کمال ز لعل لب تو جوید کام
عجب مدار که سودای طوطیان شکر است
نظرات