
کمال خجندی
شمارهٔ ۲۸۷
۱
دل که شد زآن زلف سودایی مزاج
نیستش غیر از تو معجون علاج
۲
زهر ناب از دست تو عذب فرات
بی تو آب زندگی ملح اجاج
۳
زلفت از دامن فشاند آن خاک پای
نیست آری مشک را در چین رواج
۴
راز حسنت چون بپوشاند دلم
کی شود مصباح پنهان در زجاج
۵
آن رخ از خوبان برد شطرنج حسن
گرچه باشد هر یکی را رخ ز عاج
۶
خاک پایت بر سرم تاج کی است
این چنین سر کی بود محتاج تاج
۷
دست سلطانان نمیبوسد کمال
نیست سلطان را به درویش احتیاج
نظرات