کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۲۸۸

۱

اگر آن غمزه خواهد ز ترکان خراج

چو زلفته بگردن بیارند باج

۲

میارید گو ناز اینجا و حسن

که زیره به کرمان ندارد رواج

۳

مفرح لب تست و بس گره مرا

به سودای خط خشک گردد مزاج

۴

مداوای زاهد چه سود ای حکیم

که شخصیست بس ناخوش و بی علاج

۵

نشد مهر آن لب ازین دل برون

ترشح نفرمود می از زجاج

۶

چه بوسم شب وصل دست رقیب

ندارد غنی با گدا احتیاج

۷

به چشم حقارت مبین در کمال

که آزاده شابت بی تخت و تاج

تصاویر و صوت

نظرات