
کمال خجندی
شمارهٔ ۳۰
۱
دلم رفت و گم شد در آن کو مرا
توان یافت گر اوست دلجو مرا
۲
صبا آمد و رفت عقلم به باد
ز زلف که آورد این بو مرا
۳
رقیبش بدم گفت و دانست راست
دریغا ندانست نیکو مرا
۴
مرا عاقبت خواهد آن غمزه کشت
چنین گر نباشد بکش گو مرا
۵
میفکن دگر کشتن من به هجر
که بسیار شد منت او مرا
۶
چو با من نخواهد که بویش رسد
چرا زنده دارد به این بو مرا
۷
کمین بنده ماست گفتی کمال
کم است این قدر بیش ازین گو مرا
تصاویر و صوت

نظرات