کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۳۰۶

۱

آهنین‌جانی مرا کز غصه تابی می‌دهد

آهن از آتش چو بیرون کرد آبی می‌دهد

۲

همچنین جان‌های تشنه چون ز آتش مپرهند

هر یکی را دور از کوثر شرابی می‌دهد

۳

آنکه داغش می‌نهم بر سینه خود نیز حیف

رحمتی باشد گرم به هم عذابی می‌دهد

۴

گرچه می‌شده در دارالشفاء هر من طبیب

حلقه‌ای چون می‌زنم بر در جوابی می‌دهد

۵

دست اگر ندهد که گیرد کس عنان آن سوار

بوسه افتان و خیزان بر در جوابی می‌دهد

۶

شب که گرید چشم ما فردا طمع دارد وصال

هرکه آبی می‌دهد بهر ثوابی می‌دهد

۷

دیگر از شادی چه جای خواب در چشم کمال

گر شبی بختش بر آن در جای خوابی می‌دهد

تصاویر و صوت

دیوان کمال الدین مسعود خجندی  به کوشش آکادمی علوم اتحاد شوروی ۲-۱ - کمال الدین مسعود خجندی - تصویر ۹۰
دیوان کمال خجندی به کوشش احمد کرمی - کمال خجندی - تصویر ۱۲۱

نظرات