کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۳۲۸

۱

باز تیر غمزه او بر دل ما کی رسد

این نظر تا بر کی افتد این بلا تا کی رسد

۲

داوری جانها نها آن ابروان بر طاقها

دست کوتاه من محروم آنجا کی رسد

۳

کرده اند آن لب طمع شاهان نه تنها چاکران

چون گدا بسیار شد ما را ز حلوا کی رسد

۴

ذره را صد پاره باید کرد وقت پایبوس

چون گدا بسیار شد با ما ذره ذره خاک آن پا کی رسد

۵

کی رسد گفتم به بالای تو چشم از زیر پای

گفت آن آبی است از پستی و بالا کی رسد

۶

از لبش دشنام میخواهی طلب در هر دعا

با گدا مرسوم سلطان بی تقاضا کی رسد

۷

آن ذقن بی سوز سینه کی بدست آید کمال

سیب شیرین است و بی آسیب گرما کی رسد

تصاویر و صوت

دیوان کمال خجندی به کوشش احمد کرمی - کمال خجندی - تصویر ۱۸۰

نظرات