
کمال خجندی
شمارهٔ ۳۳۱
۱
با سرود و آه و ناله میرود اشکم چو رود
در پیش مستان محبت این بود رود و سرود
۲
عاشقان را در محافل ناله سازد سر بلند
مطربان را در مجالت آبرو باشد ز رود
۳
با سرشکم دجله و جیحون دو بار آشناست
از دو رود دیده ما باد بر باران درود
۴
تا چرا نبغ تا خودو زره گردد سپر
جنگها شد گاه ما را با زره گاهی بخود
۵
شوق بالای تو خون از چشم ما بر خاک ریخت
هر کجا سیلی که آمد آمد از بالا فرود
۶
گفتم از سیب سمرقندی به و نار خجند
با زنخدان و لب چون قند گفتا به نبود
۷
گر نگیری چست و چابک سیب سبعینش کمال
پیش اهل عشق باشی کاهل زیر و فرود
تصاویر و صوت

نظرات