کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۳۴۸

۱

بوی خوشت چو همدم باد سحر شود

حال دلم ز زلف تو آشفته تر شود

۲

تا عقل خرده دان نبرد پی به نیستی

مشکل که از دهان تو هیچش خبر شود

۳

شیرینی لب تو چه گویم که وصف آن

گر بر زبان خامه رود نی شکر شود

۴

عکس جمال در قدح می نکن که گل

خوبست و چون در آب فته خوبتر شود

۵

بر آستانت سجده شکر آرم ار مرا

روزی از آن مقام مجال گذر شود

۶

طبعم چنان به نکهت زلف تو شد لطیف

کر باد مشک بوی مرا درد سر شود

۷

از زلف او سخن به درازی کند کمال

ز صف دهانش کن که سخن مختصر شود

تصاویر و صوت

نظرات