کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۳۵۱

۱

بیزارم از آن دل که در درد نباشد

هر دل که بترسد ز بلا مرد نباشد

۲

باران مرا درد من بی سرو پا نیست

دشمن به از آن دوست که همدرد نباشد

۳

گر هست غباری ز دلت پاک فرو شوی

کأنینه همان به که بر او گرد نباشد

۴

قدر می و معشوق و خرابات چه داند

آنکس که چو من میکده پرورد نباشد

۵

جنت نروم نا رخ زیباش نبینم

فردوس چکار آید اگر ورد نباشد

۶

چون شمع هر آنکس که بود سوخته عشق

بی دیدهٔ گریان و رخ زرد نباشد

۷

دلگرمی مستان ز غزلهای کمال است

آری نفس سوختگان سرد نباشد

تصاویر و صوت

دیوان کمال خجندی به کوشش احمد کرمی - کمال خجندی - تصویر ۱۳۷

نظرات