
کمال خجندی
شمارهٔ ۳۶۲
۱
تا دلم نظاره ان قامت زیبا نکرد
جان علوی آرزوی عالم بالا نکرد
۲
در فراق او گذشت آب از سرم این سرگذشت
تا شنید آن بی وفا دیگر گذر بر ما نکرد
۳
وعده مهر و وفا کرد آن جفا گستر به من
چون نبود اصل این سخن را هر چه گفت اصلا نکرد
۴
گردی از نعلین آن مه ناگهان رفتم به چشم
دیگر آن نعلین را از ننگ من درپا نکرد
۵
گرچه زان خط دودها برخاست از هر سینه
دل بروی او چو خالش نقطه پیدا نکرد
۶
دیده ما گر ز بهر اوست خون افشان چه باک
طالب در احتراز از جوشش دریا نکرد
۷
از سعادت کس دری نگشود بر روی کمال
تا خیال روی او در خانه دل جا نکرد
تصاویر و صوت

نظرات