
کمال خجندی
شمارهٔ ۳۶۷
۱
جانا به نظر قد تو سرو چمن آمد
شمع رخت آرایش هر انجمن آمد
۲
پیرایه باقوت لیت درج گهر شد
مشاطة گلبرگ رخت یاسمن آمد
۳
بشکست دل پسته خندان ز خجالت
هر بار که ننگ شکرت در سخن آمد
۴
کوته نظر است آنکه ترا سرو سهی گفت
کسی رو ندید هست که در پیرهن آمد
۵
هر یک بوسه از آن لعل شکر بار بمن ده
در پسته ننگ نو پر شکر بمن آمد
۶
بر خوان سخن طبع کمال است شکر ریز
تا وصف لب لعل تواش در دهن آمد
نظرات