کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۳۷۱

۱

جهان بخواب و دمی چشم من نیاساید

چو دل بجای نباشد چگونه خواب آید

۲

غلام نرگس دلربای خودم

که کشته بیند و بخشایشی نفرماید

۳

چو مایه هست زکاتی بده گدایان را

که نیکویی و جوانی بکس نمی باید

۴

کسی در دل شب خواب بیغمی کردست

بر آب دیده بیچارگان نبخشاید

۵

بر غم دشمن بدگو کمال دلشده را

بکش مگو که بخون دست من بیالاید

تصاویر و صوت

نظرات