کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۳۷۵

۱

چشم تو التفات به مردم نمی‌کند

بر خستگان غمزه ترحم نمی‌کند

۲

زلفت کشید شانه و گفتا فرو نشین

بر آفتاب سایه تقدم نمی‌کند

۳

اشکم ز عکس روی تو شب‌ها در تو بافت

بر ماهتابه قافله ره گم نمی‌کند

۴

جان محب به خنده نمی‌آید از نشاط

تا زیر لب حبیب تبسم نمی‌کند

۵

چندان که می‌توان سخن دل به ما بگو

عاشق به صوت و حرف تکلم نمی‌کند

۶

صوفی به دور لعل لبت سنگسار باد

گر سر فدای خشت سر خُم نمی‌کند

۷

بی‌عشق گل‌رخی نسراید غزل کمال

بلبل که مست نیست ترنم نمی‌کند

تصاویر و صوت

نظرات