
کمال خجندی
شمارهٔ ۳۸۸
۱
خانه دیده ز دیدار تو روشن باشد
بیت احزان من از روی تو گلشن باشد
۲
سرو هر چند سرافراز بود در بستان
پیش بالای بلند تو فروتن باشد
۳
آن همه درد کز آئینه رویت برخاست
اثر آه من سوخته خرمن باشد
۴
نبرم تا به قیامت به زبان نام بهشت
اگرم خاک سر کوی تو مسکن باشد
۵
طرف عاشق خود گیر که تا مدعیان
همه دانند که حق برطرف می باشد
۶
گر تو عار نداری که منت دارم دوست
بعد ازینم چه غم از طعنه دشمن باشد
۷
طرفه مرغیست دل خانه برانداز کمال
که مدامش سر کوی نو نشیمن باشد
تصاویر و صوت

نظرات