کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۳۹۹

۱

دلبر چه زود خط برخ دلستان کشید

خطی چنان لطیف بمامی توان کشید

۲

نقاش صنع صورت خوب تو مینگاشت

چون نقش بست خط نو چست و روان کشید

۳

مونی که در سر قلم نقش بند بود

نقش دهان ننگ تو گونی بد آن کشید

۴

چشمت چه خوش کشید به ابرو کمان حسن

بیمار بود طرفه چگونه کمان کشید

۵

بر پای ناز کن ز سرم سایه ای فتاد

مجروح شد که بار گرانی چنان کشید

۶

خواهم نخست بر سر زلفت فشاند جان

وانگه چو باد زلف ترا رایگان کشید

۷

شبها کشی آه و فغان بر درتکمال

درویش هر چه داشت بر آن استان کشید

تصاویر و صوت

نظرات