کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۴۰۳

۱

دل ز داروخانه دردت دوا دارد امید

شربت خاصی از آن دارالشفا دارد امید

۲

هر کسی دارد از آن حضرت تمنای عطا

مفلس عشق تو تشریف بلا دارد امید

۳

جان و دل تا ذوق آن جور و ستم دریافتند

این ستم دارد توقع آن جفا دارد امید

۴

کشته شمشیر غم یعنی شهید عشق را

زندگی این بس که از تو خونبها دارد امید

۵

دارم امیدی که یابم بر بساط قرب راه

این گدا بنگر که وصل پادشا دارد امید

۶

بر سر راه طلب شد خاک چشم انتظار

همچنان از خاک پایت تونیا دارد امید

۷

دولت بوسیدن پایت نمی یابد کمال

با چنین کوتاه دستی مرحبا دارد امید

تصاویر و صوت

نظرات