
کمال خجندی
شمارهٔ ۴۰۸
۱
دل مقیم در آن جان جهان می باشد
خاطر آنجاست که آن جان جهان می باشد
۲
خوش بود دل نگرانی بچنان دلبندی
که بدین کس دل او هم نگران می باشد
۳
گر شدم عاشق و میخواره مرا عیب مکن
پیر من کاین همه در طبع جوان می باشد
۴
هر کجا می گذرم عاشق و رندم خوانند
عاشق آری همه جانی به نشان می باشد
۵
تا نسوزی نشود شمع دلت نورانی
شمع را روشنی خاطر از آن می باشد
۶
همه شهر بگفتند و گفتند خلاف
که فلانرا طمع وصل فلان می باشد
۷
از غم هجر میندیش کمالا چندین
که فلک گاه چنین گاه چنان می باشد
تصاویر و صوت

نظرات