
کمال خجندی
شمارهٔ ۴۲۳
۱
ذکر مه کردم شبی روی توام آمد
باد شب کردم به دل با سر زلفت فتاد
۲
به یاد گر نمایی با دو دال زلف قد چون الف
هر کجا در عشق مظلومیست یابد از تو داد
۳
دور بادا از دو زلفت دست ما سوداییان
یا کسی انگشت بر حرف تو نتواند نهاد
۴
گفته بودی چون کنی یادم شود درد تو کم
تا چنین کردیم گفتی آن زیادت شد زیاد
۵
با خیال آنکه دوزد چشم بر رویت کمال
یک به یک دوشینه سوزنهای مژگان آب داد
تصاویر و صوت

نظرات