کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۴۲۹

۱

روی تو به جز آینه دیدن که تواند

زلف تو به جز شانه کشیدن که تواند

۲

قند دهنت شربت خاصی که ز لب ساخت

دیدن نتوان خاصه چشیدن که تواند

۳

چندانکه توئی آرزوی جان عزیزان

با آروزی خویش رسیدن که تواند

۴

در زیر لب از بیم رقیب تو بر آن روی

ما فاتحه خواندیم دمیدن که تواند

۵

مشاطه دلی داشت چو پولاد به سختی

ورنه ز چنان زلف بریدن که تواند

۶

چون نیست کمال از سخنان تو گزین تر

کس را به سخن بر تو گزیدن که تواند

۷

آنجا که بخوانند بلند این سخنان را

دیگر سخن پست شنیدن که تواند

تصاویر و صوت

دیوان کمال الدین مسعود خجندی  به کوشش آکادمی علوم اتحاد شوروی ۲-۱ - کمال الدین مسعود خجندی - تصویر ۱۸۹

نظرات

user_image
حسن
۱۳۹۹/۰۱/۱۶ - ۰۳:۴۷:۳۸
در مصراع اول بیت سوم، کلمه تویی به اشتباه نویی نوشته شده. چندان که تویی آرزوی جان عزیزان...همچنین مصراع اول بیت دوم بی‌معنی می‌نماید. انگار آنجا هم اشتباه تایپی صورت گرفته باشد.