کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۴۳۶

۱

زآن پیش که جان در تتق غیب نهان بود

عکس رخ دلدار در آئینه جان بود

۲

از خواب عدم دیده دل نا شده بیدار

در دیده و دل نقش خیال تو عیان بود

۳

آن دم که نبود از دل و جان هیچ نشانی

بر چهره عشاق ز داغ تو نشان بود

۴

هر نقش که از کارگاه غیب بر آمد

بردیم گمانی که تو آنی نه چنان بود

۵

با حلقه گیسوی تو شوریده دلانرا

هر حال که در کعبه به بتخانه همان بود

۶

عشق از طرف بار پدید آمده از آغاز

معشوق شنیدی که به عاشق نگران بود

۷

در پای تو جان داد کمال وز جهان رفت

المنة لله که تمنای وی آن بود

تصاویر و صوت

دیوان کمال الدین مسعود خجندی  به کوشش آکادمی علوم اتحاد شوروی ۲-۱ - کمال الدین مسعود خجندی - تصویر ۱۹۳

نظرات