کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۴۵۲

۱

سرو سهی در بوستان چندانکه بالا می‌کشد

پیش قد و بالای او از سرکشی پا می‌کشد

۲

گر دوستان را می‌کشد خاطر به باغ و بوستان

هرجا که باشد بوی تو ما را دل آنجا می‌کشد

۳

پیش رخ تو می‌کشد خط دانه دل‌های ما

چندین هزاران دانه را موری به تنها می‌کشد

۴

ننوشت کس در مکتبی بالاتر از باقوت خط

بالای با قوت او خطی بنگر چه زیبا می‌کشد

۵

از موج اشک ار بنگری بگذشته دود سینه‌ها

دانی کزان به آه ما سر بر ثریا می‌کشد

۶

شرمنده‌ایم از ناصِح مشفِق که در اصلاح ما

هم زحمت خود می‌دهد هم زحمت ما می‌کشد

۷

زان غمزه هر تیری که دل آرد به دست از وی کشم

مسکین کمال از دست دل دایم از این‌ها می‌کشد

تصاویر و صوت

نظرات