
کمال خجندی
شمارهٔ ۴۷۶
۱
قلم صحیفة شوق ار هزار باره نویسد
هزار عذر ز تقصیر بر کناره نویسد
۲
فتند ز رقت کاغذ به گریه خامه کاتب
به نامه درد نهانم گر آشکار نویسد
۳
علاج دل طلبیدم نمود رخ که خط بین
کسی نکوتر ازین درد را چه چاره نویسد
۴
نخست پیر مغان نام می برد به حریفان
تحینی که برندان درد خواره نویسد
۵
چو کار من به دهان و میان اوست چه رنجم
گرم فرشته اعمال هیچ کاره نویسد
۶
گر این جمال بتقویم ساز باز نمائی کمال
خراج حسن رخت بر مه و ستاره نویسد
۷
نقش تو در دل نگاشت دست و قلم بین
کزین خطی بسر لوح پاره پاره نویسد
نظرات