
کمال خجندی
شمارهٔ ۴۸
۱
مست عشقم ز خرابات میارید مرا
تا ابد بر در میخانه گذارید مرا
۲
باده پاک روان پیش من آرید دمی
آخر از پاکروان چند شمارید مرا
۳
من که امروز ز تسبیح به استغفارم
پیش در صومعه مهجور مدارید مرا
۴
دلم از زلف بتان سلسله دارد بر پای
تا که از حلقه رندان بدر آرید مرا
۵
ز آبرو دست توان شستن و از نی نتوان
مگر آن روز که با خاک سپارید مرا
۶
دیشب از میکده سرمست به دوشم بردند
اگر چنین هم به در دوست بدارید مرا
۷
گر حریفانه باید به سر وقت کمال
شکر ناب میارید می آرید مرا
نظرات