
کمال خجندی
شمارهٔ ۴۸۶
۱
گرچه سرو چمن از آب روانی دارد
نتوان پیش قدت گفت که جانی دارد
۲
به لب تشنه نشان می دهد از آب حیات
خاک راهی که ز پای تو نشانی دارد
۳
عاشق ار قد نو خوانده به گمان سرو بهشت
عاشق پاک نظر راست گمانی دارد
۴
زان میان نیست نشان و سختی نیست در آن
سخن آنجاست کسی را که دهانی دارد
۵
نسبتی کرد در آن سوی میانرا به خبال
کمرش بست خیالی که میانی دارد
۶
ای که گفتی ز پیش اشک چو گلگون مدوان
با کسی گوی که در دست عنانی دارد
۷
باره اندوه و غم بار بک روح کمال
بر دل و دیده گران نیست گر آنی دارد
نظرات