
کمال خجندی
شمارهٔ ۴۹
۱
مکش بر هر دلی تیر و مکش باز از حسد ما را
کزان مژگان ز صد ناوک صد و یک می رسد ما را
۲
به هجران جنگها داریم بی زلف و دهان تو
از آن میم و دو دال امروز می باید مدد ما را
۳
رقیبا چند چون آب از تو باشد پای من لرزان
رها کن باغبان یک دم به پای سرو خود ما را
۴
دل ما می کشد خطی که آمد جانب رویت
همیشه جانب روی نکو دل می کشد ما را
۵
نمی خسبند مرغان چمن از نالهام شبها
که بالا دست شد آه از غم آن سرو قد ما را
۶
ز کویش بر کفن گردی اگر با خود توان بردن
دری از روضه بگشایند بر خاک لحد ما را
۷
کمال این ریش را صورت نه بندد مرهم و درمان
چو این داغ از ازل آمد بسوزد تا ابد ما را
تصاویر و صوت

نظرات