
کمال خجندی
شمارهٔ ۴۹۲
۱
گر قرار تو به دلها نه چنانست که بود
عهد ما با غم عشق تو همانست که بود
۲
میل دل با رخت امروز به نوعی دگرست
تو مپندار که زآنسان نگرانست که بود
۳
گر سر زلف تو از پای در افتاد مرنج
پایه عزت او برتر از آنست که بود
۴
مشنو از خط که بنسخ رخت آمد در کار
کان لعل است و همان راحت جانست که بود
۵
سر سودا زده من که سر زلف تو داشت
رفت بر باد و هنوزش سر آنست که بود
۶
گلشن عمر تو هر باد فنا رفت کمال
همچنانت هوسی لاله رخانست که بود
تصاویر و صوت

نظرات