کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۵۳۰

۱

نمی خواهم که کسی با آن شکر لب هم نفس باشد

ولی هر جا که شیرین ست غوغای مگس باشد

۲

طبیب احوال من پرسید گفتم زلف او دال است

گر اهل حکمت است او را همین یک حرف بس باشد

۳

از آن لب گفتم ار بورسی دهی بیش از کنارم ده

بگفت این نکته نشنیدی که حلوا باز بس باشد

۴

شنیدم کآن صنم را هست با عشاق دلسوزی

ولی ز آن گونه دلسوزی که آتش را به خس باشد

۵

فلک بر آفتاب و مه رساند پایه قدرم

گرم با خاک پای تو چو زلفت دسترس باشد

۶

کمال از لطف طبع آمد اسیر عشق مهرویان

چو بلبل کز خوش آوازی گرفتار قفس باشد

تصاویر و صوت

دیوان کمال خجندی به کوشش احمد کرمی - کمال خجندی - تصویر ۱۹۴
دیوان کمال الدین مسعود خجندی  به کوشش آکادمی علوم اتحاد شوروی ۱-۲ - کمال الدین مسعود خجندی - تصویر ۱۱

نظرات