
کمال خجندی
شمارهٔ ۵۶۹
۱
با روی تو چیست جنت و هور
هر چیز نکو نماید از دور
۲
ما را نظری که هست بر تست
خود حور و فرشته نیست منظور
۳
لبهای تو کرد بر دلم سرد
اندیشه سلسبیل و کافور
۴
چشم تو به خون ماست تشته
باشد همه وقت تشنه مخمور
۵
بر غمزه منه گناه خونم
مأمور بود همیشه معذور
۶
نزدیک تر که میدهم جان
از دیده مرو که می رود نور
۷
ابیات کمال بیت نحل است
نوک قلمش چو نیش زنبور
۸
هر کس که شفا ازین عسل یافت
هرگز نشود ز غصه رنجور
۹
بر دیده نهند شاید این شعر
نظار گیان بیت معمور
تصاویر و صوت

نظرات