کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۵۷۱

۱

بر سر کوی تو گر بودی مرا راه گذر

گاه میرفتم به دیده گاه میرفتم بسر

۲

مرغ اگر از ناله شبهای من می کرد خواب

نا روم پیش تو میدزدیدم از وی بال و پر

۳

در کتاب طالع ما دیده بود اختر شناس

از سر زلفت بسی نشویش در دور قمر

۴

گر بری از ما رقیبا تحفه پیش حبیب

محبتی داریم خوش برخیز و زحمت را ببر

۵

حال دل از باد پرسیدم ندارد آگهی

کز نسیم زلف تو من مستم و او بیخبر

۶

همچنان از شوق آن لب خون بگریم پیش جام

گر صراحی سازد از خاک وجودم کوزه گر

۷

گر به یاد روی او نوشی می روشن کمال

چون قدح گیری بکف افکن نظر بر ماه و خور

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
علی
۱۳۹۹/۰۴/۰۷ - ۱۷:۰۱:۴۹
فکر می کنم با توجه به معنی در بیت دوم باید « تا روم» نوشته شود