
کمال خجندی
شمارهٔ ۵۸۳
۱
دل رفت و نماند عقل و تدبیر
دلبر به جفا نکرده تقصیر
۲
آرید بمن نسیم آن زلف
دارید مرا نگه به زنجیر
۳
باد است بگوش هوش مجنون
پند پدر و نصیحت پیر
۴
تدبیر فتیل عشق تیغ است
باز آ که بدست تست تدبیر
۵
چون عاشق خسته دل به بالات
بر نیره تو جان فشانده نخجیر
۶
بر خوان بلای دوست ای جان
خونها خور و ذله نیز برگیر
۷
مگذار کمال بخش دل هیچ
بر غایبه گفته اند تکبیر
نظرات