
کمال خجندی
شمارهٔ ۵۸۴
۱
دلی دارم ز چشمت ناتوانتر
وجودی از دهانت بینشانتر
۲
چو اشکم در کنار ای در سیراب
اگر آنی شپی باری روانتر
۳
رقیبت مهربانیها نماید
ولی از ما نباشد مهربانتر
۴
به مهرت گر بسنجم ذرهای را
هنوز آن ذرهام آید گرانتر
۵
میانت گوییا رازیست غیبی
که از سره ضمیر آمد نهانتر
۶
دل از چشم تو خود بودی چنان مست
چو کردی یک نظر گشت آنچنان تر
۷
میفشان از کمال ای بیوفا دست
کزو عاشق نیابی جانفشانتر
تصاویر و صوت

نظرات