
کمال خجندی
شمارهٔ ۶
۱
ای خط تو سبزی خوان بلا
خال سیاه تو نشان بلا
۲
لعل لبت کان دل من کرد خون
خوانمش از درد تو کان بلا
۳
زاهد خود بین به امید عطاست
عاشق مسکین نگران بلا
۴
داد نشانم کمرت زان میان
باز فتادم به میان بلا
۵
دور ز پیش تو بلا زان ماست
پیش تو ما نیز از آن بلا
۶
چون نکشم آه اگر برکشی
از مژه ها تیغ و سنان بلا
۷
رو بدعا آر ز چشمش کمال
تا رهی از فتنه زمان بلا
تصاویر و صوت


نظرات
ناصر