
کمال خجندی
شمارهٔ ۶۰۵
۱
گل رخسار ترا وقت تماشاست هنوز
نرگس مست تو منظور نظرهاست هنوز
۲
نقشبند رخت از غایت حیرانی خویش
به تمامی مه روی تو نیار است هنوز
۳
نیست ما را به بهای سر مویت جانی
ورنه آن زلف سیه بر سر سود است هنوز
۴
گر به شمشیر جفا خون دل ما ریزی
به وفای تو که جرم از طرف ماست هنوز
۵
سر سرو با قا تو دعوی تطافت می کرد
سالها گرچه بر آمد نشد آن راست هنوز
۶
همچو اشکم ز نظر گرچه نکندی صد بار
بر سر و چشم جهان بین منت جاست هنوز
۷
هست نظارگی روی تو امروز کمال
بی بصر منتظر وعده فرد است هنوز
نظرات