
کمال خجندی
شمارهٔ ۶۰۶
۱
ما را بچه جرم از نظر انداخته باز
ما سوخته و تو بخان ساخته باز
۲
صد شب بمن آورده بروز وز تکبر
روز دگرم دیدم و نشناخته باز
۳
گر داعیة سوختن جان منت نیست
چون شمع وجودم ز چه بگداخته باز
۴
با ابروی تو دیده نهانی نظری باخت
دل گفت نظر کن که چه کج باخته باز
۵
ای آمده در حلقه عشاق سواره
بر لشکر مغلوب چرا تاخته باز
۶
از دوده درونها شه من نیک بیندیش
کز آتش دلها علم افراخته باز
۷
گر صید تو شد زود کمال این عجبی نیست
بر مرغ برانداخته انداخته باز
تصاویر و صوت

نظرات