کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۶۱۲

۱

از بار دین و دنیا باشد مراد هر کس

میگوی هر چه خواهی من بار خواهم و بس

۲

جان دید آن رخ آنگه دانست کز چه سوزد

این نکته جز در آتش روشن نگشت برخس

۳

گر می کشد کسائرا نزدیک خود چو بیند

از پیش او نخواهد رفتن کسی ازین پس

۴

گونی رسی به آن لب گر جان به لب رسانی

گو جان تشنه ما زین آرزو به لب رس

۵

دور از نو ما غریبان گر بی کسیم شاید

چون نیستیم همدم جز با رقیب ناکس

۶

عکس جمالت افتد گه گه بکوی دلها

چون پرتو تجلی بر وادی مقدس

۷

زید کمال خرقه بر قامتی که آید

در چشم همت او یکسان پلاس و اطلس

تصاویر و صوت

نظرات