کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۶۱۵

۱

دارم من از جهان غم باری همین و بس

در سر خیال روی نگاری همین و بس

۲

ما از بنان موی میان شکر دهان

بوسی طمع کنیم و کناری همین و بس

۳

سودای هر کسی زر و سیم است و آن ما

سودای بار سیم عذاری همین و بس

۴

بی او به هر چه حکم کند بار می کنیم

صبری نمی کنیم و فراری همین و بس

۵

زینسان که خاک راه شدیم از گذار تو

میکن به خاک راه گذاری همین و بس

۶

لشکر به قصد ملک دل ما چه می کشی

زین سو روانه ساز سواری همین و بس

۷

گر میکنی غبار ز چشم کمال دور

از خاک پا فرست غباری همین و بس

تصاویر و صوت

دیوان کمال خجندی به کوشش احمد کرمی - کمال خجندی - تصویر ۲۲۵
دیوان کمال الدین مسعود خجندی  به کوشش آکادمی علوم اتحاد شوروی ۱-۲ - کمال الدین مسعود خجندی - تصویر ۹۰

نظرات