کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۶۱۸

۱

گر به مسجد نروم قبله من روی تو بس

بعد ازین گوشه محراب من ابروی تو بس

۲

عذر خواهان گناهان شبان روزی من

غم روی تو و آشفتگی موی تو بس

۳

روز محشر که بیارد همه کس دستاویز

من سودا زده را حلقه گیسوی تو بس

۴

حور عین گر نگشاید در فردوس مرا

هوس روی تو و خاک سر کوی تو بس

۵

ور شرابش ندهد ساقی رضوان بهشت

سر خوش نرگس جادوی را بوی تو بس

۶

باغیانا نروم دیدن باغ نو که شد

دیده را با قدش از سرو لب جوی تو بس

۷

نیست حاجت که کشی تیغ به آزار کمال

که به خون ریختنش غمزة جادوی تو بس

تصاویر و صوت

نظرات