
کمال خجندی
شمارهٔ ۶۲۲
۱
آنکه ز بی گنه کشی نیست دمی ندامتش
بی گنهی که او کشد من بکشم غرامتش
۲
لحظه به لحظه در ستم غمزهٔ او قیامتی
میکند و ز کافری نیست غم قیامتش
۳
گو سر زلف او بکش پرده بر آفتاب و مه
تا نفتد به خاک ره سایه سرو قامتش
۴
جان که همیشه داشتی دوست تردد و سفر
دوستی در تو شد داعیة اقامتش
۵
قبله تونی به پارسا چند کنیم اقتدا
زآنکه به قبله خطا نیست روا امامتش
۶
ای به نصیحت آمده پیش ز هوش رفته
رفته ز پیشه عقل او تا نکنی ملامتش
۷
دید کمال در رخت نور خدا معاینه
شیخ که عاشقی کند باشد ازین کرامتش
تصاویر و صوت

نظرات
محمدرضا جراح زاده