
کمال خجندی
شمارهٔ ۶۳
۱
من طلب کردم وصالت روز و شب
یافتم اینکه به حکم من طلب
۲
حلقه قلعه گشای من قرع
بر دلم بگشاد درهای طرب
۳
از مدینه شمع گیرید و چراغ
چند می آرید قندیل از حلب
۴
کعبه جان را زد آتش عشق سوخت
در تب بن تن صد بولهب
۵
یعنی از ما عشق آموزید عشق
چند خواندن بی ادب علم ادب
۶
از کتاب عزنست این انتخاب
اگر اصولی داری اینک منتخب
۷
در عجم فتح سخن کردی کمال
فاتح ابواب المعانی فی العرب
نظرات