کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۶۴۹

۱

یار خرمن سوز ما گو روی گندمگون بپوش

ورنه خواهد سوخت خرمن هر کرا عقل است و هوش

۲

روی گندمگون نمود و جان ما یک جو فروخت

از چه شد باز اینچنین گندم نمای جو فروش

۳

شاهدان از گوشها کردند درها را رها

بر حدیث نازکت بک بک چو بنهادند گوش

۴

صوفی پشمینه پوشته گر به بیند چشم مست

زاهدی از سر نهد گیرد سبوی می بدوش

۵

بسکه رخسار تو دلها برد و بر آتش نهاد

آب در دریای چشم عاشقان آمد به جوش

۶

زلف او عمر است و آن کس یابد آن عمر دراز

کز لبش بر رعد، هوس آب حیوان کرد نوش

۷

بلبلان بر شاخها کردند زآن بالا حدیث

از درختان چمن برخاست افتان و خروش

۸

نوحه ها خواندی و نشنید از تو هم حرفی کمال

عندلیب از صد ورق بر گفت حال و گل خموش

تصاویر و صوت

دیوان کمال الدین مسعود خجندی  به کوشش آکادمی علوم اتحاد شوروی ۱-۲ - کمال الدین مسعود خجندی - تصویر ۱۲۲

نظرات

user_image
علیرضا محبی
۱۴۰۲/۰۶/۳۰ - ۱۴:۴۴:۳۱
"یار "خرمن پوش من در مصرع اول بیت اول صحیح است  "باز " اینچنین در مصرع دوم ببت دوم صحیح است