
کمال خجندی
شمارهٔ ۶۵۲
۱
داریم ساقیا هوس عشرت و نشاط
جویای راه میکده ایم اهدنا الصراط
۲
میخانه بساز و بکن وقف عاشقان
خیری که بی ریاست به از صد پل و رباط
۳
زاهد به روز حشر پل و جوی کرد، گم
میخواره جت از پل و بگذشته از صراط
۴
ما عاشقیم و رند و به معشوق مختلط
أی شیخ نیکنام به ما کم کن اختلاط
۵
در شهر کس نماند از آن شد کسی رقیب
فرزین شدو پیاده چو گردد تهی بساط
۶
زان لب روم به خنده چو دشنام بشنوم
نقل و می است موجب شادی و انبساط
۷
سرعت مکن. به وصف لب و عارضش کمال
کاریست هردو نازک و شرط است احتیاط
تصاویر و صوت

نظرات
محمدعلی آتش سودا