کمال خجندی

کمال خجندی

شمارهٔ ۶۶۴

۱

ز حسرت خاک شد این چشم غمناک

به خاک ار پا نهی باری برین خاک

۲

نکر آموخت آن چشم از تو شوخی

چه زود استاد شد شاگرد چالاک

۳

معلقها زند از شادی آن صید

که آویزی پس از بسمل به فتراک

۴

چو از رخ خوی به دامن پاک سازی

شود پاکیومتر آن دامن پاک

۵

ز شبگردی چه ترسم بار در چشم

ندارم روز روشن از عسس پاک

۶

به مرگ محتسب کم خور دل غم

به مقدار مصیبت جامه زن چاک

۷

کمال از خس شپارد کمترت دوست

مگر در دوستی افتاد خاشاک

تصاویر و صوت

دیوان کمال خجندی به کوشش احمد کرمی - کمال خجندی - تصویر ۲۴۰

نظرات